دیر است که عاشق باشیم
دیگر احساس من آرامگه یاد تو نیست
تا که در دلتنگی
عشق بیتای تو فریاد کنم
رمقی بر دل نیست
انتظار آمدو بر کنج دلم منزل کرد
و تورا با همه اشک و نیاز
از ته ساحت دل بیرون کرد
انزوا همدم من گشت سیه شد دل من
که تو در یاد من آسوده نباشی هرگز